صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
2 سال قبل
0

معنی واژگان درس «سفر به بصره»:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

چون

وقتی که

از

در اینجا «به سبب»

برهنگی

بد لباسی

عاجزی

ناتوانی

بازکردن موی

تراشیدن موی سر

گرمابه

حمّام

باشد که

به امید آن که

جامه

لباس

گذارد

اجازۀ ورود می دهد

درمک

درهم کم، پول اندک

گرمابه بان

حمّامی

دَمَک

چند لحظۀ کوتاه

شوخ

چرک، آلودگی

دررویم

وارد شویم

در پی

به دنبال

کِرای

کرایه

باز شدیم

پناه بردیم، رفتیم

دینار

سکّۀ طلا

چاره ندانستیم

چاره نداشتیم

مَلِک

پادشاه

می گفتند

می نامیدند

اهل

شایسته

فضل

دانش

پارسی

ایرانی

صحبت

دوستی، همنشینی

وسعت

سرمایه

مرمّت

اصلاح و رسیدگی

برنشین

سوار شو

بدحالی

فقیری

رُقعه

نامۀ کوتاه، یادداشت

غرض

هدف، نیّت

اهلیت

شایستگی، لیاقت

در حال

فوراً، بی درنگ

تن جامه

لباس

ساختیم

تهیّه کردیم

به مجلس وزیر شدیم

به مجلس وزیر رفتیم

ادیب

سخن دان، سخن شناس

نیکو منظر

زیبارو، خوش چهره

دِیْن

وام

اِنعام

بخشش

اِکرام

بزرگداشت

عزّ و جلّ

عزیز و بزرگ است

دنیاوی

دنیایی، مادّی

نیک

خوب، بهتر

دررفتیم

وارد شدیم

درآمدند

وارد شدند

خدمت

تعظیم، ادای احترام

مَسلَخ

رختکن حمّام

تازی

عرب

زبان تازی

زبان عربی

خجل

شرمنده

شدّت

سختی

بیشه

جنگل کوچک، نیزار

خفته

خوابیده

نعره

فریاد بلند، بانگ

یک نفس

یک لحظه

غوک

قورباغه

بهایم

جمع بهیمه، چارپایان

مروّت

جوانمردی، مردانگی

مگر

اتّفاقاً

دوش

دیشب

مرغ

پرنده

طاقت

تاب، توان

هوش

هوشیاری

بانگ

آواز، فریاد

آدمیّت

آدم بودن

مدهوش

سرگشته، حیران، متحیّر

بِحقِّ الحقّ و اَهلِهِ

به حق حقیقت و اهل حق

دهاد

فعل دعایی به معنی بدهد

فَراغ

آسایش و آرامش، آسودگی

مخلص

بی ریا، صمیمی، با اخلاص

قیاس کردن

حدس و تخمین زدن، برآورد کردن

گُسیل کردن

روانه کردن، فرستادن کسی به جایی

جَلَّ جَلالُه و عَمَّ نَوالُه

شُکوه او بزرگ و لطف او فراگیر است

دلّاک

کیسه کش حمّام، مشت و مال دهنده

لُنگ

پارچه ای که در حمّام به کمر می بندند

تسبیح

خدا را به پاکی یاد کردن، سبحان الله گفتن

شوریده

کسی که ظاهری آشفته دارد، عاشق و عارف

مُکاری

کرایه دهندۀ اسب، الاغ و مانند آن ها؛ چاروادار

فرج

گشایش، گشایش در کار و از میان رفتن غم و رنج

قَیّم

سرپرست، در متن درس به معنی کیسه کش حمّام آمده است

پلاس

نوعی گلیم کم بها، جامه ای پشمینه و ستبر که درویشان پوشند

خورجینک

خورجین کوچک، کیسه ای که معمولاً از پشم درست می کنند و شامل دو جیب است

مغربی

مربوط به مغرب (کشورهای شمالی آفریقا جز مصر؛ امروزه مراکش، کشوری در شمال غربی قارّۀ آفریقا)، در مورد طلا مجازاً به معنی «مرغوب» به کار رفته است

ما را در آنجا نگذاشته بودند

به ما اجازۀ ورود نداده بودند


سایر مباحث این فصل